سپاه پاسداران در بیانیهای اظهارات محسن رفیقدوست در برنامه «تاریخ شفاهی دیدهبان ایران» در مورد ترور مخالفان حکومت در خارج از کشور را تکذیب کرده و گفته است او هیچ مسئولیت اطلاعاتی، امنیتی و عملیاتی نداشته است و «این اظهارات، نظرات شخصی ایشان است.»
محسن رفیقدوست در این مصاحبه گفت که جمهوری اسلامی ترور تیمسار غلامعلی اویسی، فریدون فرخزاد، شاپور بختیار و شهریار شفیق (پسر اشرف پهلوی) را سازماندهی کرده است و او هدایت برخی از این ترورها را به عهده داشته است.
سپاه پاسداران در بیانیه خود همچنین به جراحی مغز محسن رفیقدوست اشاره کرده است.
روزنامه هممیهن در یادداشتی با عنوان «از رفیقدوست تا سعید قاسمی» به بررسی اظهارات رفیقدوست که خود را فرمانده ترور نامیده پرداخت و نوشت: خب، حالا همه آنهایی که تا دیروز محسن رفیقدوست را بهدلیل سابقه انقلابیاش تقدیس میکردند، دوره افتادهاند که حاجآقا اخیراً جراحی مغز انجام دادهاند و حرفهایشان خیلی هم قابل استناد نیست. بگذریم از اینکه رفیقدوست همیشه همین بوده و شبیه همین حرفها را چندسال پیش و قبل از جراحی مغز هم به زبان آورده بود.
از این هم بگذریم که اگر این حرفها بهدلیل جراحی مغز اعتباری ندارد، آن بخش از حرفهای حاجآقا که به مناسبتهای مختلف از صداوسیما پخش میشود تکلیفاش چیست؟ آیا جراحی مغز فقط به بخشی از خاطرات که به جداییطلبان باسک مربوط میشود صدمه زده یا کلاً خاطرات حاجآقا را کنفیکون کرده؟
به این هم کاری نداریم که رفیقدوست با چنین مغزی در این سالها به چه کاری مشغول بوده و اگر رفقا و اعضای دفتر ایشان میدانستند که حاجی بدجوری مغزش آسیب دیده، او را از کارهای اساسی و مالی هم منع کردهاند یا نه؟ بیخیال. بهتر است این بیانیه دوستان حاجی را خیلی هم نزنیم.ایکاش اصلاً کسی درصدد تکذیب و توجیه برنمیآمد. اصلاً نادیده گرفته میشد. مثل خیلی چیزهای دیگری که هیچکس به روی مبارک خودش هم نمیآورد.
یک زمانی سعید قاسمی حرفهایی زد درباره اینکه ما در پوشش هلالاحمر، سلاح وارد بوسنی میکردیم. حرفی که نزدیک بود کل هلالاحمر را نابود کند. اگر به خاطر داشته باشید سردار رمضان شریف، سخنگوی وقت سپاه مجبور شد نسبت سعید قاسمی با سپاه را کلاً انکار کند و بگوید، او بهعنوان یک شخص این حرفها را میزند و مواضعاش ربطی به نهادهای امنیتی و جمهوری اسلامی ندارد.
موضعگیری معقولانهای بود. اینکه قابل باور بود یا نه، اصلاً مهم نیست. مهم این بود که نسبت قاسمی با یک نهاد رسمی انکار شود و مملکت بیشتر از آن برای حرفهای قاسمی هزینه پرداخت نکند. البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند و لابد بلدند چطور سر و ته ماجرای رفیقدوست را هم بیاورند.
البته وقتی رفیقدوست با افتخار میگوید، به وزیر خارجه فرانسه گفتم که اگر فلانی آزاد نشود ممکن است بهمانجا منفجر شود یا هواپیمایتان را بدزدند، نباید فکر کنیم دارد رجز میخواند یا بهقول امروزیها، لاتیاش را پُر میکند. او دارد از یک طرز تفکر دفاع میکند. طرز تفکری که همین امروز هم معتقد است، با جهان باید همینگونه سخن گفت.
طرز فکری که هرگونه مذاکرهای را با غرب، نشانه ضعف و زبونی میداند و اصلاً هم برایش مهم نیست مردم باید چه تاوانی بابت این شکل از فکر کردن بدهند. باید از رفیقدوست، سعید قاسمی و امثال این جماعت ترسید. نه از خودشان که از فکری که مدافع آنند. فکری که هنوز دارد در این مملکت کار میکند و اگر هم نتواند ترور و حذف فیزیکی انجام دهد، دستکم تا میتواند بر سر راه کسانی که میخواهند قدمی برای آرامش و آسایش این مردم بردارند، مانع میتراشد.