در ویدئوی هولناکی که نخستین بار توسط بیبیسی پخش شد (فیلم زیر) و وسیعا در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا کرد، وحوش انتظامی خامنهای در باقرشهر در شهر ری در یک اقدام غیرانسانی هموطن محرومی را دستگیر کرده و با ضرب و زور تلاش میکنند او را در صندوق عقب خودروی انتظامی مچاله نموده با خود ببرند.
این ویدیو در کمتر از یک شبانهروز تنها در حساب اینستاگرام بیبیسی فارسی بیش از شش میلیون بار دیده شده و پخش آن درست یک روز پس از افشای خبر قتل وحشیانه یک جوان لاهیجانی به دست ماموران حکومتی احساسات عموم مردم ایران را به شدت جریحه دار کرده است.
نیروی سرکوبگر انتظامی برای سرپوش گذاشتن بر این اقدام جنایتکارانه و فرونشاندن خشم عمومی در یک موضعگیری که عذر بدتر از گناه را تداعی میکند ادعا کرد: به جهت پاکسازی نقاط آلوده مصرف مواد مخدر در معبر عمومی شهر و نارضایتی شهروندان واحد گشت انتظامی در تاریخ ۵شهریور ۱۴۰۳ قصد انتقال یکی از معتادان متجاهر به کمپ ترک اعتیاد را داشت که در حین انتقال فرد متجاهر، با هدف انتقال به کمپ خود را به داخل جوی آب میاندازد در ادامه، عوامل گشت در اقدام غیرحرفهیی و نامتعارف به جهت آلوده نشدن درون خودرو، قصد انتقال وی به صندوق عقب را داشتند. پلیس پایتخت عوامل وظیفه و کادر حاضر در صحنه را توبیخ کرده است. همچنین از شهروند وظیفه شناسی که این ویدئو را برای پلیس ارسال نمود، تشکر و قدردانی میشود!
فضاحت اقدامات جنایتکارانه نیروهای سرکوبگر انتظامی خامنهای آنچنان بالا گرفته است که یک عضو سابق مجلس شورای اسلامی روز شنبه دهم شهریور در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفت: ممکن است دهها اتفاق مثل اتفاق آقای موسوی (جوان لاهیجانی) و از این دست افتاده باشد اما صدای آن در نیامده است.
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی که در گذشته نماینده شهر رشت بوده است، افزود: حادثه لاهیجان یکشبه ایجاد نشده است. چند وقت پیش هم در یکی از کلانتری های شرق گیلان یک سارق کابل را تا صبح به جرثقیل بستند.
روزنامه شرق روز شنبه نوشت: در ۲روز گذشته تصاویر جسد شرحهشرحه محمد میرموسوی، جوان ساکن لنگرود، فضای مجازی را پر کرده است؛ ماجرایی تلخ و بهتی باور نکردنی که وجدان عمومی جامعه را جریحهدار کرده است.
این نخستین باری نیست که انتشار خبرهایی از رفتارهای خشونت آمیز ماموران انتظامی در شبکههای اجتماعی خبرساز میشود. شکنجه و کتک زدن هنگام دستگیری و بازداشت بارها موجب کشته شدن افراد یا وارد شدن آسیبهای جدی به آنها شده است و تصاویر بسیاری هم از خشونت، فحاشی و تعرض فیزیکی به ویژه به زنان از سوی ماموران منتشر شده است. عدم تعقیب قضایی موثر ماموران باعث شده که آنها این رفتارها را مرتکب شوند چون میدانند که در جمهوری اسلامی مجازات نخواهند شد.
خاکسپاری پیکر محمد میرموسوی در لاهیجان
پیکر محمد میرموسوی جوان لاهیجانی که زیر شکنجه وحوش خامنهای بهقتل رسید در زادگاهش در میان داغ و اندوه بستگان وهمشهریانش به خاک سپرده شد.
نیروی جنایتکار انتظامی، که پزشکیان سرکردهٔ آن را مأمور تشکیل کمیته و پیگیری قتل جوان لاهیجانی کرده است، با صدور اطلاعیهٔ نفرتانگیزی، تلاش کرد قربانی را مقصر و «دارای سابقه شرارت» معرفی کند.
در اطلاعیه نیروی سرکوبگر انتظامی که داستانسرایی را از یک ماه و یک هفته قبل در اول مرداد شروع کرده و با ابراز تأسف ریایی از «فوت آن مرحوم»، در منتهای رذیلت آمده است:
در تاریخ پنجشنبه یک مردادماه در روستای ناصرکیاده از توابع شهرستان لاهیجان خبر نزاع و درگیری توسط اهالی محل در سه مرحله و بهطور مکرر به پاسگاه محلی گزارش میشود. منشأ درگیری مرحوم میرموسوی بوده و پلیس تمامی عاملان حادثه را بازداشت میکند. متوفی در پاسگاه انتظامی شروع به فحاشی و استنکاف از دستورات عوامل انتظامی و درگیری با مأموران نموده که این روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه پیدا میکند. متأسفانه بهدلیل هیجان ناشی از اصطکاک صورتگرفته میان مرحوم میرموسوی و عوامل انتظامی و عدم کنترل خشم و احساسات از طرف برخی کارکنان و بیاعتنایی به وضعیت متهم این اتفاق رخ میدهد.
در اطلاعیه وحوش جنایتکار خامنهای همچنین آمده است: پیش از این، مرحوم چندین مورد سابقه شرارت و درگیری داشته و در سال ۱۳۹۹ نیز در اجرای حکم جلب، با پلیس درگیر و به ۹ماه حبس محکوم میشود.
البته وحوش انتظامی در پایان به خانواده مرحوم پس از همه شکنجهها عرض تسلیت هم کردهاند!
جنایت وحشیانه در قتل جوان لاهیجانی در ویدئوهای منتشر شده آنقدر واضح است که خبرگزاری سپاه پاسداران نیز به ناگزیر نوشت: ویدئویی مبنی بر جانباختن یک متهم در بازداشت خبرساز شد. شواهد نشان میدهد احتمالاً! متهم در زمان بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است! متهم بامداد پنجشنبه از بازداشتگاه به بیمارستان منتقل میشود و پیگیریها نشان میدهد، که پیش از حضور وی در بیمارستان علایم حیاتی نداشته است.
در ادامه خبرگزاری فارس مرزهای وقاحت را شکست و لابلای خبر خود از قول یک منبع موهوم نوشت: آثار ضرب و شتم و کبودیهای منتشر شده در ویدئو میتواند مرتبط با این نزاع [در قهوهخانه روستا] باشد.
این در حالیست که شدت شکنجهها نشان میدهد این هموطن لاهیجانی با دست و پای بسته در زیر کابل و شلاق حرامیان خامنهای و تحت آزار و عذاب شدید قرار داشته است. جای سالمی بر روی گردن و کتفها و پشت وی دیده نمیشود و حتی برخی نقاط نوعی سوراخشدگی وجود دارد.
ایا مردم هزاران بار در طیِ این چهلوچندسال(اگرنه چندصده)این تصویرها و
این خبرها وحتی بدتر را ندیده و نشنیده اند؟
آیا هنوز برای تعداد زیادی،مشکل فقط رژیم است؟ونه چالش هایِ قومی و هویتی
و بحرانِ نبودِ هویتِ ملیِ حقیقی؟
آیا هنوزبرای تعداد زیادی مشکل،فقط کمبود و گرانیِ گوشت است؟
آیا هنوز تعداد زیادی شک دارند که تنها راه حل اساسی مشکلات کشور ومردم،برگرداندنِ
کشور به فُرم و نام اصلی خود همانا فدرالِ پارسه-هخامنشی است؟
آیا هنوز تعداد زیادی شک دارند که آدم هایِ بد و جنایت کار و بیگانه به این آب و خاک
از طریقِ کلمه از هویت-خالی که جایگزین کلمه پر افتخار پارسه-هخامنشی کرده اند،به میان
ما نفوذ کرده اند و قدرت گرفته اند و بر سرِ ما میزنند؟
آهای قیصر غیرت کجایی که مردمانت را کشتند
کشور ایران نه در زمان هخامنشی بلکه هرگز فدرال نبوده
تنها در زمانهایی که جنگهای بزرگی در میگرفت و حکومت مرکزی ضعیف میشد حاکمان محلی قیام میکردند و قوانین خودشان را بر منطقه حاکم میکردند چون سودای پادشاهی داشتند و این حاکمان محلی خودشان را شاه میدانستند و پادشاه اصلی کشور خودش را شاهنشاه اعلام میکرد که به معنی شاه شاهان بود
در زمان هخامنشی ۴ نفر قدرت اصلی را در کشور به دست داشتند یکی شاهنشاه و شخص دوم کشور ملکه یا شهبانو بوده و سپس ولیعهد و سپس نخست وزیر و پس از همه وزرا، موبد موبدان رزتشتی
شهبانو در کشور آرتش جداگانه از شاه داشت که رهبرش همیشه یکی از زنان نظامی بود که در زمانهایی حتی رهبر کل ارتش هم بود
در زمان هخامنشیان پادشاهی مطلق در کشور حاکم بود ولی هیچ شاهنشاهی در ایران تا امروز اختیارات ولایت فقیه خمینی و خامنه ای را نداشته
نخست که در زمان هخامنشیان کشوری به نام ایران(اَران)وجود نداشت در آن
موقع نظامهای سیاسی همه امپراتوری بودند کشور-ملت ها در قرن 16میلادی
کم کم بنیانگذاری شد درضمن ایران، تغییرداده-شده کلمه اَران یا اِرانِ تُرکهای
عثمانی است که قسمتِ شمالی سرزمینِ پارسه-هخامنشی را غصب کردند و ربطی
به نژاد آریا ندارد اگر داشت میگفتند آریانا
دوم اینکه هدف از کلمه هخامنشی،توضیحِ تاریخ نیست،بلکه نجات یافتن از اَختگیِ
ملیتی و هویتی است هخامنشی،یک فلسفه سیاسی و اجتماعیست که بعدها نظام فدرال
از آن الهام گرفت و ربطی به پادشاهی ندارد و مختص گذشته نیست اگر در پریودی
حکومتها بد بودند،مقصر نظام و فلسفه هخامنشی نیست
شگفت انگیز است
که از طریقِ کلمه از-هویت-خالی،بیگانه ها به میانِ ما نفوذ کرده اند
و نمی خواهند مردمِ ما از اَختگیِ ملیتی و هویتی نجات یابند و متحد شوند
فدارلیسم حکومتی است برای اتحاد بین ملتهای مختلف که از پایه از یکدیگر جدا بوده اند و میخواهند که با هم متحد شوند مانند کشور آلمان و ایالات متحده آمریکا
کشور ما ایران (شاهنامه فردوسی) همیشه یک کشور واحد و متحد بوده و تافته جدابافته از یکدیگر نبودیم و نخواهیم شد
همه اقوام ایرانی از پارس و بلوچ و تایجیک و کرد و لر و آذرآبادی و گیلکی و مازندرانی و خراسانی و هزاره و کشمیری و داغها و اهوازی و ایلامی و ارمنی عضو یک خانواده و نژاد هستیم و پس بنابراین ما یک کشوریم و احتیاجی به فدارلیسم نداریم
البته اقوامی که از ما دور افتاده شدند و از کشور کنونی ما جدا هستند میتوانند به عنوان یک حکومت فدارال با کشور ما متحد شوند مانند کشور آذربایجان و افغانستان و کردهای عراق و سوریه و لبنان و کشمیر و تاجیکستان و داغستان و شهرهای پارسی زبان اتحاد جماهیر شوروی سابق
در مورد اینکه نظام فدرال تنها از اتحاد کشورها و ملتهای مستقل ایجاد میشود
باید گفت که خوشبختانه بر عکس نظام های توتالیتر و مرکزگرا که بر پایه های فولادیِ ایدؤلوژیک و تعصب نهاده شده،نظام فدرال بر پایه های انعطاف و
مدارا نهاده شده بدان معنی که سیستم فدرال میتواند طبق شرایط جغرافیایی و
سیاسی و مردم-شناختی تغییر کند
مرز بین اینکه یک گروهی از انسانها با فرهنگ و زبان مشترک،قوم خوانده شوند
یا ملت معلق و شناور است آذربایجان(آذرپایگان)(شوروی سابق)یک قوم بود ولی
حالا ملت است،و ملت کرد و کردستان با چند هزاره تمدن (در ایجاد فلسفه هخامنسی
نقش زیادی داشتند)در ترکیه به دلیل سرکوب و فاشیزم حالا قومند
در مورد فردوسی بزرگ باید گفت که از اشعار فردوسی بزرگ به عنوان سند تاریخی
استفاده کردن کاریست نابخردانه (البته بطور نسبی و محدود امکانش هست)
در ادامه کامنت قبل در مورد استفاده از اشعار فردوس به عنوان سند تاریخ
باید گفت که نسخه اصلی شاهنامه را که به دست خود آن بزرگ توشته شده
را کمتر کسی دیده و گفته میشود دراختیار روسهاست ولی حتی اگر آوردن
نام ایران در شاهنام کار شخص خود آن بزرگوار باشد،باید در نظر داشت فر بزرگ در زمانه ای زندگی میکرد که کشور ما(پارسه-هخامنشی)تحت
اشغالِ تُرکها بود و ایشان چاره ای جزآن نداشت چه بسا تغییرکلمه اِران به ایران
به ابتکار آن بزرگوار بود که فرهنگ وزبان پارسی حفظ شود تا روزی که حقیقت
فاش شودو مردمان پارسه-هخامنشی در فرصت مناسب کشورشان را پس بگیرند
در ضمن برای بهرام احترام زیادی دارم با سواد و وطن پرست هستند و کامنتهای بسیار
آموزنده میفرستند ولی ساده انگاریِ و انکار چالش های قومی و دیگرچالش ها عواقبش خوب ندار
باید قدرت واگذارشودبه مردم
سپاس از این رسانه
دوست عزیزم پارسا
بهتر است به این بحث خاتمه دهیم و قرار نیست که همه ما مردم ایران با هم سر همه مسائل هماهنگ باشیم
من شخصا یک فرد سلطنت طلب پارلمنتاریست یا مشروطه خواه هستم و فکر میکنم که سلطنت برای کشورم ارزان تر است چون زمانی میرسد که ما ۵ تا ۷ رئیس جمهور سابق داریم که باید به همه آنها هم از لحاظ امینتی و هم از لحاظ مالی کمک کنیم
پس داشتن یک خانواده سلطنتی که در سیاست دخالت ندارد بسیار ارزانتر برای مردم تمام میشود و قدرت هم در دستان نخست وزیریست که از مجلسی با آرای مردم بیرون آمده است
دلیل مخالفت من با فدرالیسم این است که به دلیل مشکلات فرهنگی و مذهبی ظلم بسیاری علیه زنان و کودکان وارد میشود چون همدست بودن مردان در مناطق محروم دمکراسی را هم شکست میدهد و باعث میشود که زنان و کودکان مناطق محروم کشورمان در پیروزی مردم ایران شریک نباشند