سه شنبه، 9 مرداد ماه 1403 = 30-07 2024این آمارهای وحشتناک در هر کشور دیگری زلزله سیاسی ایجاد میکرد!سایت "اپک تایمز" در مطلبی به قلم نجات بهرامی نوشت: اخیرا انتشار میانگین نمرات دانشآموزان در دروس نظری به تفکیک استانهای کشور، موجی از بهت و حیرت در شبکههای اجتماعی به راه انداخته است. این اطلاعات منتشرشده نشان میدهد که در خرداد ۱۴۰۲ میانگین نمره اکتسابی دانشآموزان در اکثر استانهای کشور زیر ۱۰ بودهاست و چند استانی هم که وضعیت بهتری داشتهاند، میانگینی بین ۱۰ تا ۱۳ را کسب کردهاند. مشاهدات میدانی نیز چنین سقوطی را اثبات میکند و دیگر مانند گذشته دانشآموزان به راحتی حسابوکتاب و جمع و تفریق انجام نمیدهند یا اشعار زیبا و نظم و نثر فارسی را نمیخوانند. البته این افت شدید دانشآموزان ایرانی در دروس مختلف، اتفاق جدیدی نبوده و برای کسانی که مسائل مرتبط با آموزش و پرورش را از نزدیک دنبال میکنند، نمرات پایین ایران در آزمونهای بینالمللی معتبری چون «تیمز» و «پرلز» از سال ۲۰۱۱ به بعد تاکنون، به مثابه زنگ هشداری بوده که البته حکومت و تصمیمسازان ارشد نظام آموزشی را از خواب بیدار نکرده است. به طور مشخص و با ذکر ادله کافی میتوان مدعیشد که مهمترین عامل افت تحصیلی دانشآموزان در گوشهوکنار کشور، سقوط وضعیت اقتصادی و فقیرترشدن مردم و خانوادههاست. چنین ادعایی، هم با نقشه معدل دانشآموزی در گستره کشوری تا حد زیادی منطبق است و هم نگاهی گذرا به وضعیت ترکتحصیل در خانوادهها و مناطق کمبرخوردار موید آن است. فارغ از آمار و ارقام منتشرشده در این باره، اصولا فقر و مشکلات اقتصادی باعث به حاشیهرفتن تحصیل و جابجایی اولویتهای خانواده میشود و این نکتهای است که چندان نیاز به مباحثه ندارد. با این حال سقوط شتابان نمرات دانشآموزی در سالهای اخیر به تعطیلی چند ساله مدارس در دوران کووید هم مرتبط است. اگرچه شیوع کرونا چنین تاثیری را به صورت کموبیش در کیفیت آموزشی و در سراسر جهان از خود بر جای نهاد، اما فقدان امکانات آموزشی همچون گوشی تلفن همراه و تبلت در گوشهوکنار ایران، نبود پوشش اینترنت در بسیاری از روستاها و مناطق محروم و عدم آموزش معلمان و کادر مدرسه و سایر عوامل مرتبط باعث شد تا دانشآموزان ایرانی چند سال را جدا از آموزشهای جدی و متعارف به استراحت در خانه بپردازند و بعد از آن هم بهراحتی به وضعیت پیش از کووید برنگردند. نکته مهم دیگری که در سقوط کیفیت آموزشی در مدارس ایران نقشآفرینی میکند، تفکیک دانشآموزان و وجود مدارس متنوع پولی و مجزاست. شاید ایران تنها کشوری در جهان باشد که در سیستم آموزشی آن حدود ۲۰ نوع مدرسه وجود دارد. به عبارت دیگر، هر کسی تعدادی دانشآموز را از سایرین تفکیککرده و مجوز مدرسهای خاص گرفته و دانشآموز فعالتر و با انگیزه بیشتر را بر حسب آزمون جدا کرده و با دریافت مقداری شهریه در مدرسهای خاص نگه داشته است. از مدارس شاهد گرفته تا نمونه مردمی و غیردولتی و هیئتامنایی تا زیرمجموعههای سازمان مدارس پرورش استعدادهای درخشان یا همان «سمپاد.» این تفکیک دانشآموزی باعث میشود تا اغلب خانوادههای باسواد و حساس به وضعیت تحصیلی فرزند خود، حساب خود را از مدارس عمومی کشور جدا کرده و در واقع افت کیفیت مدارس دولتی برای کسی مهم نباشد. از سوی دیگر، اغلب مسئولان استانی و شهری و نمایندگان مجلس و سایر متنفذان محلی نیز پوششی امن و مدرسهای نسبتا مطلوب از میان این «مدارس پولی» برای فرزند خود انتخاب میکنند و به این ترتیب نه فاجعهای را که در اکثر مدارس کشور در حال وقوع است میبینند و نه انگیزه و علاقهای برای رفع مشکلات کلیدی آموزش و پرورش در خود احساس میکنند. در نهایت مدارس دولتی و به ظاهر رایگان کشور با ۸۰ درصد پوشش دانشآموزی به حال خود رهاشده و در مناطق روستایی که به سرویس رفتوآمد و یا تغذیه رایگان سادهای نیاز هست، دولت عقبکشیده و حتی هزینه برگههای امتحانی را از والدین فقیر میگیرد و این مسائل در کنار فقدان چشمانداز روشنی برای کسب شغل و بهبود زندگی از طریق تحصیل، باعث سقوط انگیزه والدین و دانشآموزان شده و موج ترکتحصیل و بازماندن از تحصیل را در ایران به وجود آورده است. بر اساس آمارهای متنوعی که در سالهای اخیر از سوی مراکز متعدد حکومتی اعلامشده، تجمیع تعداد دانشآموزان ترکتحصیل کرده یا بازمانده از تحصیل، ما را به ارقام وحشتناکی میرساند که در هر کشور عادی و هر حکومت متعارفی زلزله سیاسی ایجاد میکرد! بیش از چهار میلیون کودک و نوجوان در سن تحصیل، اینک خارج از مدرسه و دور از تحصیل و درس و ورزش روزگار سپری میکنند!
|