سازمان جهانی کار نشست سالیانه خود را از ۱۶ تا ۲۷ خرداد برگزار میکند. نمایندگانی از جمهوری اسلامی و شماری از تشکلهای کارگری وابسته به آن در این نشست شرکت خواهند کرد.
در همین حال دو فعال کارگری زندانی از سازمان جهانی کار انتقاد کردهاند که چرا در برابر سرکوب کارگران ایران سکوت میکند و نمایندگان حکومت را به عنوان نماینده کارگران ایران به اجلاس سالیانه دعوت کرده یا به عضویت درمیآورد.
رضا شهابی و داود رضوی، دو عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که از سال ۱۴۰۱ در زندان به سر میبرند، در نامه سرگشادهای به نمایندگان تشکلهای کارگری جهان در ۱۱۲مین کنفرانس سازمان بینالمللی کار از این سازمان انتقاد کردهاند که چرا نسبت به گزارشهای متعدد درباره نقض حقوق کارگران در ایران توجهی نکرده است.
آنها در این نامه گفتهاند که پروندهسازی، اخراج و اذیت و آزار و حبسهای طولانی خود و بسیاری فعالان کارگری و همچنین نقض مقاولهنامههای (کنوانسیونهای) بینالمللی در مورد آزادی تشکلها، پیمانهای دستهجمعی، حق کار و زندگی و ایمنی کار در ایران موضوع پنهانی نیست و "نیازی به یادآوری" ندارد.
رضا شهابی و داود رضوی پرسیدهاند که چرا "با وجود گزارشات متعدد و موثق" طی سالیان طولانی در زمینه نقض حقوق کارگران، "سازمان جهانی کار تا کنون اقدامات محسوس و مؤثری حتی در چهارچوب مقاولهنامههای بنیادین سازمان بینالمللی کار که تمامی اعضا مؤظف به "رعایت، ترویج و تحقق" آنها هستند، صورت نداده است؟"
آنها به گزارشاتی اشاره کردهاند که در طول چندین سال توسط معدود تشکلهای کارگری مستقل ایران از جمله از سوی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، تشکل سراسری معلمان، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، و همچنین توسط اتحادیهها و فدراسیونهای کارگری در سطح بینالمللی در رابطه با نقض حقوق اولیه کارگران و سرکوب تشکلهای مستقل کارگری و افزایش روزافزون تعداد کودکان کار در ایران به این سازمان فرستاده شده است.
دعوت از نمایندگان حکومت به عنوان نماینده کارگران
رضا شهابی و داود رضوی نوشتهاند، به دنبال بازداشتهای گسترده در آستانه و در پی روز جهانی کارگر در سال ۱۴۰۱طوماری با امضای بیش از ۵۵۰۰ نفر به ۱۱۰مین اجلاس جهانی کار ارسال شد با این خواست که "اقدام دولت ایران در نقض فزاینده حقوق کارگران و معلمان و به خصوص نقض حق تشکلیابی مستقل و نیز نقض حق آزادی بیان و تجمع را محکوم کنند." اما این سازمان به طوماری که "در آن شرایط دشوار" جمعآوری گردیده بود پاسخی نداده است.
آنها همچنین میپرسند، چرا این سازمان "همچنان نمایندگان جعلی حکومت را تحت عنوان نمایندگان کارگران ایران به اجلاس سالیانه دعوت میکند و در موارد متعددی حتی آنها را به عضویت در هیئت مدیره و کمیتههای کارگری انتخاب می کند؟!"
این دو کارگر زندانی به شکایت فدراسیون بینالمللی کارگران حمل و نقل ITF ، که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز عضو آن است، در سال ۲۰۰۵ اشاره کردهاند. محور این شکایت سرکوب و بازداشت فعالین سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و هجوم سازمانیافته به سندیکای آنان بود که اکنون ۱۹ سال از آن میگذرد.
اما سازمان جهانی کار "با وجود مفتوح بودن این پرونده و قطور شدن هر ساله آن با شکایتهای جدید، خود را با پاسخها و ادعاهای دروغین نمایندگان دولت ایران در آن سازمان مشغول کرده و در نتیجه نزدیک به دو دهه است که اقدام عملی و مؤثری صورت نداده است."
آنها میگویند، به خاطر ایجاد تشکل مستقل کارگری و فعالیت سندیکایی "از سال ۱۳۸۴ مورد غضب کارفرما، حکومت ایران، عوامل وزارت اطلاعات و قوه قضاییه" قرار گرفته و بارها بازداشت، زندانی و از کار اخراج شدهاند.
به گفته آنها، در طول این مدت صدها عضو سندیکا بازداشت و ضرب و شتم و دهها نفر اخراج و یا تعلیق شدند، سه عضو زندانی سندیکا محکوم به زندانهای طویلالمدت شده و با وجود بیماریهای شدید جسمانی، مسئولین زندان و عوامل وزارت اطلاعات، حتی از اعطای مرخصی درمانی به آنها جلوگیری کردهاند.
رضا شهابی و داود رضوی در نامه خود به صدها فعال جنبشهای کارگری، معلمان، دانشجویی و زنان اشاره کردهاند که در این مدت "تنها به خاطر فعالیتهای صنفی و مدنی و دفاع از حقوق خود و همکارانشان اخراج، بازداشت و زندانی شدهاند."
آنها گفتهاند که اندک تشکلهای مستقل کارگری و معلمی که "با وجود فشار نهادهای سرکوب به وجود آمدند، تحت فشار دائمی و زیر ذرهبین نیروهای امنیتی حکومت قرار دارند و امکان فعالیت علنی و آزادانه از آنها سلب شده است".
در نامه آمده است: «هم اکنون دهها کارگر، معلم، دانشجو و مدافعین حقوق کودکان و زنان در زندانهای کشور در حبس بسر میبرند که اسامی برخی از آنان عبارتند از: ریحانه انصارینژاد، آنیشا اسدالهی، سروناز احمدی، شریفه محمدی، نسرین جوادی، ناهید خداجو، زینب همرنگ، عثمان اسماعیلی، رسول بداقی، مهران رئوف، کیوان مهتدی، کامیار فکور، سیسیل کوهلر، ژاک پاری، و بسیاری دیگر.»
نه تنها مردم نمی توانند نمایدگان خود را در دولت و مجلس و انتخاب کنند بلکه این علی خامنه ای است که نمایدگان کارگران و اتحادیه های کارگری و نمایدگان اصناف مختلف و دانشجویان را برای آنها انتخاب میکند
آنچه در این میان شگفت انگیز است بی اعتنایی و حتی همکاری کشورها و سازمان ملل و سازمانهای وابسته به نهادهای جهانی به این کارهای غیر قانونی خامنه ای است که یک نوع دهن کجی به مردم ایران است و سالهاست که اعتراض های ما به این رفتار به جایی نرسیده ولی شاید پس از سرنگونی نظام خامنه ای درس خوبی به آنها از جمله سازمان ملل بدهیم
به نظرم خارج کردن ایران از عضویت سازمان ملل میتواند جواب خوبی به این مزدوران دست نشانه باشد چون سازمان ملل دیگر اعتبارش را از دست داده و به یک اروگاه ضد بشری تبدیل شده و از جایگاه اولیه اش که آزادی ملتها بود فاصله گرفته