در جریان این نشست اما با جوش آوردن یکی از همان بسیجی-دانشجوها، صحنه عوض شد. چرا که آن جوانک بسیجی به علتی که روشن نیست ناگهان بند گسست و فضاحت فاجعه‌باری را که خامنه‌ای در دانشگاههای ایران به‌وجود آورده است روی دایره ریخت و فاش کرد.

او تلویحا فاش کرد که حکومت دانشگاهها را از یک‌سو به محل سرکوب دانشجویان مبارز تبدیل کرده است و از سوی دیگر با باز کردن پای استارتاپ‌ها و شرکت‌های به‌اصطلاح دانش بنیان که همگی اجزای وزارت صنایع دفاع و صنایع موشکی سپاه پاسداران هستند، به «تور کردن» شماری دانشجوی نخبه برای صنایع جنگی اش پرداخته است و خلاصه می‌خواهد دانشگاه را به پیمانکار دیکتاتور برای تأمین کارشناس برای صنایع تأمین کننده ابزار سرکوب و جنگ و کشتار و تروریسم تبدیل کند. و وقتی هم که دانشجویان تن به این فضاحت نمی‌دهند، با بورسیه‌های مجانی دولتی، دانشجو از عراق و لبنان وارد می‌کنند!

شنیدن بخشی از صحبت‌های آن بسیجی بندگسسته که از صداوسیما هم پخش شد، ضروری است، او خطاب به زلفی‌گل دولت رئیسی گفت:

«در دانشگاه کارآفرین شما خلاقیت فکری دانشجویی مُرده است و پول و کار حرف اول را می‌زند. دانشگاه تبدیل به بنگاه استارتابی شده و در آن علم رخت بربسته است و منافع شخصی گروهی حزبی شرکتی و پروژه‌ ای حرف اول را می‌زند. در این وضعیت دیگر چیزی به‌عنوان دانشجوی آزاده و استاد دانشگاه باقی نمی‌ماند. چیزی به اسم شور و اشتیاق دانشجویی و برنامه پژوهشی مستقل بروز پیدا نمی‌کند. در این شکل دانشگاه صرفا پیمانکار دولت و شرکت های بزرگ تلقی می‌شود و هزینه‌های خود را از طریق حل مشکلات فنی و تکنیکی دولت ها و بازار تأمین می‌کند. از منظر ما آقای زلفی‌گل، دانشگاه پیمانکار هیچ‌کس نیست. دانشگاه بنگاه اقتصادی و تجاری نیست. دانشگاه مرکز کارآفرینی نیست. دانشگاه دانشگاه است و رسالتش طرح مسأله برای سیاست است و این رسالت فقط و فقط به‌ دست دانشجو و استاد متعهد و آگاه رقم می‌خورد. البته این سیاست‌های کارآفرینی اقتصاد کشور را هم به سمت الگوهای خدماتی برده و دانشجویان و دیگر اقشار را از ورود به عرصه مهم تولید منع کرده است. نمونه‌اش را می‌خواهید دانشگاه شریف و دانشگاه علامه طباطبایی. آقای وزیر مدت مدیدی است پارک علم و فناوری دانشگاه های صنعتی خصوصا دانشگاه شریف مهمتر از خود آنها نزد شما مسئولان جلوه کرده است. مدت مدیدی است بودجه‌های هنگفت برآمده از قانون تقویت دانش بنیان دانشگاهیان را به مدیران شرکتی تبدیل کرده است».

این البته بخشی از سخنان آن دانشجوی بسیجی خطاب به زلفی‌گل بود، بسا که بیش از این گفته باشد و مأموران سرکوب و سانسور، افسارش را کشیده باشند. اما به‌هرحال اکنون و تا همین‌جا هم نکات قابل توجهی روشن شد که قبلاً به این روشنی بیان نشده بود... البته تا روزی که پرده برافتد و اسرار هویدا گردد.