فیلم زیر: سرمقاله کیهان لندن به قلم و صدای الاهه بقراط / سردبیر
تفرقه و تجزیه یعنی تبلیغ علیه «یک کشور، یک ملت»
اکنون بیش از هر زمان مشخص میشود که نگرانی میهندوستان از رهبران و حامیان برخی گروههای قومی که پیشینهشان به تجزیهطلبان وابسته به بیگانگان میرسد، و عدم باور به آنها و خدعهشان به شیوهی خمینی، امری جدی و واقعی است. همچنین بار دیگر ثابت میشود که با انگیزه و اهداف متناقض نمیتوان به اتحاد و ائتلاف رسید بلکه باید بر سر ایده و اهداف ایجابیِ مشخص و نه صرفا سلبی و کلی مانند «نه به جمهوری اسلامی» همگرایی داشت تا بعد به همکاری در عرصه عمل رسید.
اگرچه این مباحث در جامعه ایران مطرح نیست اما فضای خارج کشور با آنها درگیر است؛ و از آنجا که به دلیل سرکوب وحشیانه، خارج کشور نقش مهمی در بازتاب صدای حقوق ایرانیان داخل بازی میکند، پس صحنهی سیاسی در اینجا اهمیت دارد. از همین رو نیز جمهوری اسلامیِ بیوطن روی «تفرقه» و «تجزیه» درون «یک ملت، یک کشور» سرمایهگذاری کرده چرا که «از هر طرف که کشته شود» به سود آن است. در این میان افرادی ناآگاهانه در عمل با آن همراهی میکنند ولی آنچه مسلّم است اینکه نمیتوان سخن و رفتار رهبران این گروهها و مدافعان دوآتشهی آنان را «ناآگاهانه» دانست.
در جنبش ملی ۴۰۱ هم همبستگی ملی و سراسری در داخل کشور با روشنی به نمایش گذاشته شد و هم نیروی خارج کشور از جمله در تظاهرات ۲۲ اکتبر ۲۰۲۲ برلین با وجود سوء استفادهی ناکام از آن، ثابت کرد که یکپارچه پشت ملت و کشور خود ایستاده است.
در این میان بسیار تلاش شد تا مدافعان همبستگی ملی به عنوان «تفرقهافکن» معرفی شوند چرا که آنها ترفند را دریافته بودند. حال آنکه برای تشخیص صف تفرقه از همبستگی کافیست توجه کرد که چه افراد و گروههایی بجای اشتراکات مرتب بر طبل اختلافات و تفاوتها میکوبند و چه کسانی سالها پیش از اینکه این افراد «برانداز» شوند بر همگرایی تأکید کرده و هربار همبستگی ملی داخل کشور را به عنوان الگو در برابر آنها قرار دادهاند؟
چه کسانی بجای تکیه بر ملت و کشوری که زن و مرد و مذاهب و اقوام مختلف در آن طی سدهها کنار هم زیستهاند، عین جمهوری اسلامی، زن و مرد و اقوام و مذاهب و اسلام و ضداسلام و بیدین و بادین را در برابر هم قرار دادهاند؟!
چه کسانی در برابر آلترناتیو و شخصیت مورد اعتمادی که مردم دستکم از سال ۱۳۹۶ در خیابانهای ایران فریاد میزنند به هر مترسک سیاسی چنگ میاندازند تا آنها را برای پراکندن و ناامید کردن جامعه عَلَم کنند؟!
و چه کسانی مفاهیمی مانند «عدم تمرکز» و «فدرالیسم» را طوری مطرح میکنند که گویی خارج از «یک ملت، یک کشور» قابل تحقق است!
تفرقهی واقعی و تجزیهطلبی یعنی آرزو و تلاش برای تبدیل ایران به «ایرانستان» در کاریکاتوری از «اتحاد شوروی» یا «فدراسیون روسیه» با حکومتی فرقهای مانند عراق و لبنان به پشتیبانی محافل بیگانه و قدرتهای خارجی و رئيسجمهوریالطوایفی طایفههای فاسد در «اقلیم»ها!
واقعا، چه تفرقهای بالاتر از تبلیغ علیه «یک کشور، یک ملت» برای داشتن «اقلیم»؟!
یک: خود مختاری به معنای تجزیه طلبی نیست داد و هوار راه انداختن بعضی ها هم در این زمینه، صرفا به معنای علاقه به تمرکز قدرت است که مساوی است با دیکتاتوری
دو: آلترناتیو و شخص مورد اعتمادِ مورد نظر نویسنده این مقاله کیست؟! نام ندارد؟! ما که نه دیدیم و نه شنیدیم که مردم آنهم از سال 1396 نام کسی را در خیابانها فریاد بزنند طبیعتا ادعاهای واهی، معمولا بی نام و بی نشان به خورد خلایق داده می شوند رئیسی هم روزانه ادعای پیشرفت "لوکوموتیر" دارد، اما گوش مردم دیگر از این لاطائلات پر است
خانم/آقای سروش (چه اسم غلط اندازی !؟) حق با شماست! منهم در دو شرایط نشنیدم که مردم در۱۳۹۶ چه کسی را صدا میکنند!
۱- زمانی که در آغل رهبر نیم وجبی غایب همیشه در حجله سرم تابالای گوشهای درازم در آخور بود!؟
۲- ویا در آغل حزب همیشه کوهستانی کلاشومله سرم در آخورشان بود !؟
اما زمانی که صداها بلند٬ فراگیر وشفاف شد ناخودآگاه با بیرون کشیدن کله ام از آخور و چرخندان گردن ستبرم به طرف صدای مردم بطور واضح شنیدم که شاهزاده رضا پهلوی را صدا میکنند صدا کردن نام وی نه بخاطر آن هست که وی از پهلوی ها است بلکه ایشان نماد و هویت ایران و ایرانی است !ملی گرایی در بین ایرانیان بشدت در حال گسترش است و این رویکرد مردم به ایرنگرایی کاملن آگاهانه و اتفاقی نیست زیرا تنها راه بزیر کشیدن آخوندای شیاد و فاسد آدمکش همانا بازگشت به اصل خود یعنی هویت ایرانی است در ۴۵ سال ٬ تمام راهها آزمایش شد و جواب نداد اینک ملت در سرتاسر ایران به رمز نابودی اشغالگران تازی صفت پی برده و تا نابودی رژیم تروریستی آخوندی اسلامی ادامه خواهند داد! خواه شماها بشنوید ویا خود را به کری بزنید!
اگر مرکز گرایی به حکومت دمکراتیک و مردمی می انجامید من مرگز گرا
می شدم
پاینده فدرال آرینه هخامنشه
مردم داخل مرزهای ایران کنونی مانند کردها و سیستانی و بلوچها خیلی ملی گرا هستند و این را هم ثابت هم کرده اند و اگر جدایی طلبی هم بین آنها باشد ریشه اش از خارج از مرزها سرچشمه میگیرد مانند عراق و پاکستان
در مورد شاهزاده باید گفت که او بخوبی میتواند از خودش دفاع کند
ما بلوچهای پاکستان و کردهای عراق و سوریه و ترکیه و افغانهای پارسی زبان را ایرانی میدانیم و همچینین استانهای پیشین ایران مانند آذربایجان و داغستان و چچن و ترکمنستان و تاجیکستان و ازبکستان که به نام «ایران بزرگ» مشهورند و ما آنها را هم بخشی از ایران میدانیم و میتوانیم در آینده با آنها یک «اتحادیه» تشکیل دهیم مانند اتحادیه اروپا به نام «اتحادیه ایران بزرگ» از نوع فدرال
باید دید که جدایی طلبان با این پیشنهاد چگونه برخورد میکنند
آیا اربابشان اجازه چنین کاری را به آنها میدهد؟