سایت امتداد نوشت: بسیار علاقهمندم آقای خاتمی را ملاقات کرده و از ایشان حلالیت بطلبم، و به خاطر زحماتی که برای آزادی من کشیدند از ایشان قدردانی کنم و...» این جملات مربوط به مردی است که ۲۵ سال پیش قصد داشت محمد خاتمی را ترور کند. آنقدر از او کینه داشت که گفته است: «میخواستم با بستن بمب به خود خاتمی را بغل کنم و بگویم: آمده تو را به پیشگاه عدل و عدالت ببرم و بعد بمب را منفجر کنم.»
مغز این پاسدار را چه کسی و چه کسانی آنطور شسته بودند که فکر میکردند بدترین انسانهای روی زمین حاکم شدند؟ و لازم است تا برای محو آنها از روی زمین حتی عملیات انتحاری انجام دهد؟
فرشاد طولابی (پاسداری که قصد ترور سید محمد خاتمی در سال 78 را داشت) روی واقعی و روشن سعید عسگر و سعیدعسگرهاست که به مغز سعید حجاریان شلیک کردند. خاتمی هم همانند سعید حجاریان از این فرد شکایت نکرد و حتی با رضایت موجب خلاص شدن او از زندان شد و برای خانواده اش پول فرستاد تا در تاریخ ثبت شود مساله اصلی این افراد نیستند که ناگهان «غیرتی» شدند و خواستند کاری انجام دهند.
اولا: قصد ترور خاتمی در فروردین 79 روشن شده است. تقریبا کمتر از دو هفته بعد از ترور سعید حجاریان.
ثانیا: دقت کنید که طولابی می گوید: «در آن سالها احساس کردم انحرافات جدی در ساختار اجرایی در حال وقوع است. تصور میکردم مهرهچینیهایی با اهداف خاصی در حال انجام است... آقای خاتمی میگفت: «ما که نمیتوانیم دور آسمان دیوار بکشیم تا امواج ماهواره نیاید. ما باید به فکر مصونیت باشیم، نه ممنوعیت. باید کاری کنیم که جوان ایرانی دنبال لاابالیگری نرود.»
اینها مواردی است که ستادهای ضداصلاحات در آن سالها علیه محمد خاتمی تولید کرده و مهمتر اینکه ما هنوز هم به محتوای جلسات خصوصی آنها دسترسی نداریم تا بدانیم درخفا چه مواردی را مطرح می کردند. اما ذهن سعید عسگرها و سعید طولابی ها با کدام نوشته ها و گفته ها پر شد؟
بنظر من این افراد ذاتا مشکل روانی یا ژنتیکی دارند که با گفته های شخص دیگری اقدام به جنایت میکنند یعنی منتظر دستور و توجیه هستند چه دستور از طرف شیخ باشد و چه شاه
درکشورهای ثروتمند اینها را در جاهای مخصوصی نگهداری میکنند تا آخر عمرشان که البته هزینه های زیادی برای جامعه دارد
درجوامع فقیر که پولی ندارند که خرج اینگونه افراد بکنند؛(چون اگر پول داشتند که خرج کودکان فقیر و زندگی مردم نیازمند باید بکنند) نه خرج یک فرد روانی پس بگمان من دراینگونه جوامع منطقی ترین راه اعدام اینگونه افراد است هرچند اعدام کار پسندیده ای نیست ولی برای نجات دیگر مردمان خوب چاره ای جز اینکار نیست