شماری از زنان معترض افغانستان در بیانیهای در مورد موج مسمومیت دانشآموزان دختر در مدارس ایران آن را حمله شیمیایی و تاکتیکهای تروریستی خواندند که در سالهای گذشته طالبان در افغانستان به کار میبرده است.
در این بیانیه که با امضای ۲۹ تن از فعالان زن افغانستان صادر شده است، تاکید شده که جمهوری اسلامی مسئول و بانی این روند است، و حمایت این رژیم از طالبان که آخرین موردش سپردن سفارت افغانستان در تهران به آنان بود، به تمام معنی نقش شرورانه آن را آشکار کرد.
ممانعت قالیباف از طرح سؤال درباره مسمومیت دختران دانش آموز
رئیس مجلس خامنه ای: آقای موسوی وقت جنابعالی تمام شد اجازه بدهید آقای... یک دقیقه اجازه بدهید من از همکاران بارها تذکر دادم خواهش کردم ما در بررسی بودجه هستیم در اخطار قانون اساسی و در تذکرات فقط در موضوع بههرحال خارج از موضوع بحث ها اگر واقعاً نباشه دیگه اجازه بدهید من اجازه صحبت کردن ندهم اجازه صحبت کردن نمیدهم...
این در حالیست که معاون کمیته روابط خارجی پارلمان آلمان در توییتی نوشته: مسمومیت عمدی دانشآموزان مدارس دخترانه در ایران وحشتناک است! متأسفانه مردم ایران تحت سرکوب هستند و تعصب مذهبی در حال گسترش است.
مسمومیت دختران، جایگزین و مکمل گشت ارشاد
هدف از استمرار این جنایت حاکمکردن فضای رعب و وحشت در بین زنان و دختران ایرانی و خانوادههای آنها است تا در اثر نهادینه شدن ترس و وحشت به کنج خانهها پناه ببرند و سرخورده و منزوی شوند و دیگر در خیابانها، دانشگاهها، مدارس، ادارهها و اماکن عمومی حاکمیت را به چالش نکشند.
به عبارت دیگر اتاق فکر خامنه ای گمان میکند که با این اقدام رذیلانه و متعلق به دوران ماقبل تمدن میتواند فنر باز شده قیام مردمی را به جای اول خود برگرداند و از پیشتازان آن انتقام بگیرد.
همه میدانند که زنان و دختران شجاع و بهخصوص دانشجویان و دانشآموزان سلسلهجنبان اعتراضات هستند. تا قبل از خیزش سراسری شهریورماه، هستهٔ سرکوبگر حکومت، اختناق را با راهاندازی گشت های ارشاد در خیابانها برقرار میکرد. از وقتی چرخ های این نهاد سرکوب با مقاومت زنان و دختران به گل نشست، حکومت اهرم دیگری برای جایگزین کردن آن نداشت. بهنظر میرسد اکنون به جای گشت ارشاد دارد روشهای جایگزین و مکمل را میآزماید.
با توجه به آنچه گفته شد، یک سؤال باقی میماند. چرا حکومت با دست خود دارد فضای جامعه را ناامن میکند، مگر نمیداند این ناامنی ممکن است، جرقههای قیام دیگری را در متن قیام کنونی برانگیزاند؟
۴۴سال تجربهٔ درافتادن با این نظام اهریمنی اثبات میکند که حکومت برای مقابله با یک بحران به خلق بحرانی دیگر روی میآورد. خلق یک بحران کوچک برای مهار بحران بزرگ از سیاستهای شناختهشدهٔ جمهوری اسلامی است. این رژیم برای مهار قیام و اعتراضات فزایندهٔ زنان و دختران ایرانی به اهرم هایی مانند گشت ارشاد نیاز مبرم دارد اما از آنجا که نمیتواند این گشت سرکوبگرانه را در شکل قبلی آن روانهٔ خیابانها کند، اینبار از جایگزین و مکمل آن استفاده کرده است.
جوان معترض، محسن شکاری فقط به اتهام بستن خیابان اعدام شد. ادعای قوه قضاییه خامنه ای برای اعدام او این بود که محارب است؛ زیرا در خیابان وحشت آفریده است. چگونه است که داعشهای حکومتی در میان دختران دانشآموز و خانوادههای آنان سر و مر و گنده میچرخند و هر وقت اراده میکنند، در هر جا که میخواهند وحشت میآفرینند و کسی جلودار آنان نیست. آیا جز این است که سیاستی را پیش میبرند که به آنها از بالاترین مراجع حکومتی ابلاغ شده است؟