یک تفنگدار دریایی سابق آمریکا که سه سال را به اتهامات واهی در زندان روسیه سپری کرد، از تجربه هم‌سلولی بودن با هفت قاتل زنجیره‌ ای و متجاوز مبتلا به بیماری‌ های روانی جدی در سلولی آغشته به خون و مدفوع گفت و دولت پوتین را «از سر تا پا فاسد و اهریمنی» توصیف کرد.

ترور رید (Trevor Reed) در اولین مصاحبه‌‌اش پس از آزادی در ۲۷ آوریل، به شبکه CNN درباره وضعیت وحشتناکش در زندان روسیه و شرایط مضحک بازداشتش گفت. او در آگوست ۲۰۱۹ به همراه نامزد روسی خود، آلینا سیبولنیک، که وکیل است در یک مهمانی شرکت کرده بود که به خاطر مستی دستگیر شد.

مقامات روسی این تفنگدار دریایی سابق را به زندان برده و سپس به اتهام حمله و به خطر انداختن جان دو افسر پلیس (موضوعی که ترور قویا رد می‌کند) به ۹ سال زندان محکوم کردند.

رید که برای ملاقات با خانواده نامزدش که به‌صورت آنلاین با او آشنا شده و پیش از این در آمریکا او را دیده بود به روسیه سفر کرده بود، درباره اتهام حمله به افسران پلیس گفت: «آلینا از آنها خواست تا فیلم دوربین مداربسته که در آن مرا در حال حمله به افسران پلیس در سلول نشان می‌دهد به او نشان دهند که آنها سپس داستان خود را تغییر داده و ادعا کردند در کنار جاده به آنها حمله شده است.»

بعدا وکیل رید به او اطلاع داد که سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) به موضوع ورود کرده و پرونده او به‌طور چشمگیری در حال بزرگ شدن است.

او گفت: «خیلی‌ها این دیدگاه را دارند، مثل خود من زمانی که به روسیه رفتم، که بله، روسیه دولت بدی دارد، اما شاید پوتین شیطان‌ صفت باشد، ولی کل دولت او این‌طور نیست. اما وقتی این دولت را از درون می‌بینی و متوجه عملکردش می‌شوی، می‌فهمی در واقع مشکل بسیار بزرگ‌تر از این‌هاست.»

تفنگدار دریایی سابق ارتش آمریکا ادامه داد: «آنها مطلقا هیچ ارزشی برای جان انسان‌ها قائل نیستند و این موضوع در تمامی سطوح دولت روسیه رخنه کرده است؛ از بالاترین سطوح تا پایین‌ترین آنها که شامل افسران پلیس و نگهبانان زندان است. هر کسی که برای این دولت کار می‌کند مطلقا هیچ همدلی با دیگر انسان‌ها ندارد. این دولت واقعا در همه سطوح، از سر تا پا اهریمنی است و هیچ دلیلی نباید باعث شود به این کشور سفر کنید.»

رید درباره زندانی که در آن نگهداری می‌شد به خبرنگار سی ان ان گفت ۵۰ درصد زندانیان برای قتل‌های متعدد و تجاوز جنسی آنجا بودند. او گفت آدم‌هایی آنجا بودند که مثل زامبی‌ ها این طرف و آن طرف راه می‌رفتند و او چند روز اول را نتوانسته بخوابد، چون فکر می‌کرد ممکن است توسط همبندانش کشته شود.