چهارشنبه، 1 اردیبهشت ماه 1400 = 21-04 2021استدلال این هنرمند (؟!) یادآور رفتار جمهوری اسلامی استگروهی از فعالان حقوق زنان، نویسندگان و هنرمندان با انتشار بیانیهای به حمایت از زنانی برخواستهاند که محسن نامجو را به آزار جنسی متهم و نسبت به آن اعتراض کردهاند. به گزارش دویچه وله، نه به سلطهگری جنسیتی و آزار جنسی" نام بیانیهای است که بیش از ۲۵۵ نفر از کنشگران زن، چهرههای رسانهای، هنرمندان، نویسندگان و فعالان اجتماعی پای آن را امضا کردهاند. مضمون این بیانیه حمایت از زنانی است که محسن نامجو را متهم به آزار جنسی کرده و نسبت به رفتار او اعتراض کردهاند. نویسندگان بیانیه به ویدویی اشاره کردهاند که در آن محسن نامجو «با ظاهر مظلومانه در برابر دوربین نشست و از خود چهرهای نشان داد که به جای نگاه کردن در چشم دوربین-و مخاطبانش- به مانیتور یک لپتاپ نگاه میکند و با شرمندگی و مظلومیت متنی را روخوانی میکند». آنها عذرخواهی نامجو را "ظاهری" دانستهاند و گفته اند که او پس از نادیده گرفتن "انکار اولیه" پذیرفته که «آزارگری کردهاست اما به جای پذیرش مسوولیت فردی و جبران آن، به جای روشن کردن اینکه این آزار چه بوده و مخاطبانش چه کسانی هستند، از حقوق زنان و جنبش زنان قصه بافت و آزارگری شخصیاش را به استبداد حکومت ایران و اینکه در زمین و هوا به حقوق مردم تجاوز میکند ربط داد.» یک روز پس از انتشار ویدیوی محسن نامجو یک نوار صوتی هم با صدای او منتشر شد که او در آن میگوید "یک ساعت نفس کشیدنش" معادل "شش ماه از زندگی" افرادی است که به او اعتراض کردهاند. او همچنین گفته است که موضوع تعرض فقط به دو نفر دو سر ماجرا، به عبارتی آزار دهنده و آزار دیده ربط دارد. بیانیه در برخورد با این نوار نیز نوشته است که استدلال محسن نامجو درباره این باره نیز آنها را «به یاد رفتار جمهوری اسلامی در برابر اعتراض به نقض حقوق بشر میاندازد که رسانهها را به سیاه نمایی چهره ایران در دنیا متهم میکند.»
سایت سینمایی کافه سینما نوشت: «یک ساعت نفس کشیدن من برابر با شش ماه زندگی هر کدام از شماهاست»! عذرخواهی و ابراز تاسف نامجو در فایل صوتی چه شنیده میشود؟ توضیحات محسن نامجو درباره ویدئو و فایل صوتی واکنشهای توئیتری به ماجرای تعرض انتقام با دادخواهی تفاوت داره. و البته که عذرخواهی هم با طلبکاری متفاوته. ولی وقتی نمیتونم از جزئیات و شرایط پیرامونی یک ماجرا مطمئن باشم ترجیح میدم بیشتر شنونده باشم. مخصوصا در شرایطی که هر قضاوت اشتباه، میتونه رنج آزاردیده رو مضاعف کنه یا جرم متهم رو سنگینتر جلوه بده. از تاریخ یاد گرفتم به سرنوشت تحولی که از مسیر انقلاب میگذره خوشبین نباشم. چه انقلاب سیاسی و فرهنگی و چه انقلاب جنسی. این انقلابها نسبت به قربانیهای خودشون در دو سمت ماجرا بیرحماند. تغییر، یک پدیدهی زمانبر و درونیتره که شاید فراتر از افشاگری، به آگاهی نیاز داشته باشه. کاربر هم با نام «مرضیه» : دراین چندوقت همواره با روایتهایی از آزاردیدگان جنسی مواجه بودیم و هرکدوم تلاش کردند با «بازسازی صحنهی آزار» مخاطبشون رو قانع کنند چه بر سرشون آمده. اما در آزارگران چه وقتی انکار میکنن و چه وقتی میپذیرن و عذر میخوان با فقدان روایت مواجهیم. انگار هیچچیز برای روایت وجود نداره. تو پادکست دیس امریکن لایف از نمونهای از یک عذرخواهی قابل قبول صحبت میشه که در اون آزارگر از بازسازی صحنه آزار طفره نرفته، از اشاره به هویت آزاردیده طفره نرفته، بلکه دقیقا گفته چه کرده و چطور به چه کسی آزار رسونده و به این وسیله پذیرفته که آزار داده چون پذیرش پیشنیاز عذرخواهیه.تو این پادکست گفته میشه که آزارگر اول با خودزنی و «من چه آدم بدی هستم» سعی کرده عذر بخواد که پذیرفته نشده، بعد با عذرخواهی بدون بازسازی صحنه تلاش کرده دل آزاردیده رو به دست بیاره که پذیرفته نشده و در نهایت با شرح ماوقع و پذیرش عاملیت خودش تونسته رضایت آزاردیده رو جلب کنه. بنظرم نامجو درست میگوید که رفتار وی حاصل یک فرهنگ چند هزار ساله مردسالار و زن ستیز است ولی گفتار کافی نیست و در این دوران بپاخیزی زنان ایرانی کسانی چون محسن نامجو در میان تیغه های این ماشین فمینیستی شورشی خرد و قیمه خواهند شد و باید گفت نه تنها نامجو حتی رژیم جهنمی ملاها نیز توان مقابله با خشم و سهم خواهی زنان را ندارد نامجو گناه بی بند و باری خود را به گردن فرهنگ هزار ساله میاندازد- واقعا خنده داره- انگار وی چیزی از فرهنگ قبل از انقلاب مملکتش نمیداند که زنان چه در عرصه موسیقی چه سینما چه تلویزیون و تاتر و کر و غیره ، پا به پای مردان ، هنر نمایی میکردند و حتی یک مورد دست درازی و چنین رفتار های عقده وار نسبت به زنان دیده و شنیده نشده - انهم در جایی که زنان حتی مینی ژوپ به پا داشتند و در استخر ها و لب دریا هم که دیگر همه میدانیم یک مورد اینچنینی نبوده - حکایت من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بوده برادر با شیهه کشیدن و گفتم پرانی موسیقی را به لجن کشید و حالا با توجیه کثافت کاری ذات اشغال خود را عرضه کرد یکساعت نبودنت معادل شصت سال ذخیره اکسیژن در این هوای آلوده است به اشتراک بگذارید:
|