چهارشنبه، 22 اردیبهشت ماه 1400 = 12-05 2021فعال سیاسی کُرد در دادگاه انقلاب به ۴۰سال حبس محکوم شدیک شهروند اهل پیرانشهر به اتهام عضویت در یکی از احزاب کُردستان توسط دستگاه قضایی حکومت ایران به تحمل ۴۰ سال حبس محکوم شد. برپایه گزارش رسیده به سازمان حقوق بشری ههنگاو، طی روزهای اخیر محمد مرادی، شهروند اهل پیرانشهر توسط شعبه اول دادگاه انقلاب مهاباد با ریاست قاضی جواد غلامی به تحمل ۴۰ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان مرکزی ارومیه محکوم شده است. به گفته یک منبع مطلع، این حکم به اتهام “بغی” از طریق عضویت در حزب دمکرات کُردستان ایران” صادر و امروز چهارشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ (۱۲ می ۲۰۲۱)، پس از احضار به اجرای احکام زندان نقده به وی ابلاغ شده است. محمد مرادی اهل روستای “قبر حسین” از توابع پیرانشهر که به مدت شش ماه عضو حزب دمکرات کُردستان ایران (حدکا) بودە، شهریور ماه سال ١٣٩٦ خورشیدی پس ازجدایی از این حزب بە ایران بازگشتە و در تاریخ ١٥ شهریور همان سال (۶ سپتامبر ۲۰۱۷) خود را تسلیم نیروهای امنیتی کردە بود. بە گفتە یک منبع مطلع، هرچند محمد خود را تسلیم کردە بود، اما سپاه پاسداران از طریق یکی از اعضای خود در پیرانشهر با هویت ”علی آتش برگ“ پروندەای را برای وی تشکیل دادە و گفتەاند کە محمد در حالی کە ٣ اسلحە همراه داشتە دستگیر شدە است. محمد مرادی پس از بازداشت بە زندان مرکزی ارومیە منتقل و سپس بە زندان نقدە منتقل شدە و هم اکنون در این زندان محبوس میباشد. گفتنیست کە دو برادر محمد مرادی بە نام های ”عبدالرحمن و صادق مرادی“ روز دوشنبە ٢٢ مهر ۹۸ (۱۴ اکتبر ٢٠١٩) در حین کولبری در مرزهای پیرانشهر، با شلیک مستقیم نیروهای سپاه پاسداران بە قتل رسیدە بودند.
کمال شریفی روزنامهنگار و زندانی سیاسی اهل شهرستان سقز در حالی سیزدهمین سال حبس خود بدون حتی یک روز مرخصی را سپری میکند که طی این مدت دوبار دچار سکته مغزی و سکته قلبی شده و در وضعیت روحی نامناسبی به سر می برد. رنجنامه این زندانی سیاسی طی روزهای گذشته به دست سازمان حقوق بشری ههنگاو رسیده و برای اولین بار توسط ههنگاو منتشر میشود که متن کامل آن در پی میآید؛ بنام عشق و آزادی شما هنوز اینجا هستید؟ این جملەای است کە بیش از صد بار از زبان کسانی کە از زندان آزاد شدەاند و دوبارە بە زندان افتادەاند، با تعجب زیاد از من پرسیدەاند. هستند کسانی کە در این مدت قریب بە ١٣ سال بیش از چهار الی پنج بار از زندان آزاد شدەاند و دوبارە با ارتکاب بە جرمی دیگر دوبارە بە زندان افتادەاند. هستند کسانی کە بیش از چهار الی پنج مرتبە از دیوار مردم بالا رفتەاند، زورگیری، درگیری، تجاوز بە عنف و آدم ربایی داشتەاند، با چند کیلو و چند صد تن تریاک، حشیش، شیشە و مرفین دستگیر شدەاند و پس از آزادی دوبارە با جرم و اتهامی دیگر بە زندان برگشتەاند و وقتی من را میبینند، میپرسند تو هنوز اینجا هستی؟ هنوز مرخصی نرفتی؟ هستند کسانی کە دیە و رضایت شاکیهای قبلی را اخذ نکردەاند ولی در پی اخذ رضایت و پرداخت دیە و تعامل با شاکی جدید هستند ولی من هنوز اینجا هستم. نزدیک بە ١٣ سال است کە در این زندان هستم با محکومیتی ٣٠ سالە با سلب مرخصی و سلب مزایای زندان. بدون حق مراودە، مکاتبە و معاشرت با دیگران. من ١٣ سال است کە در اینجا هستم بە اتهام محاربە ، بە اتهام جنگ با خدا و رسولش. ولی آن کسی کە بزرگترین لابراتوار تولید شیشە در هرمزگان را داشت با حکمی ٤٠ سالە ، تنها با تحمل دو سال مشمول مرخصی و راە باز شد و بە کار قبلی خویش برگشت. آن محکومی کە با چهار تن و ٣٦٥ کیلو تریاک دستگیر شد مشمول رافت اسلامی شد و پس از سە سال تحمل حبس اکنون در کنار خانوادەاش زندگی میکند. صدها نمونە از این رافت اسلامی مشمول حال بزرگترین قاچاقچیان و تولید کنندگان مخدرات و نشئەجات شدە است ولی جالب است کە آنها هیچکدام بلوچ هم نبودەاند. در حالی کە قریب بە تمام اعدامیها مواد مخدر هرمزگان، سیستان و بلوچستان و کرمان بلوچ بودەاند. اکثر حبس سنگینهای مواد مخدر اینجا هم بلوچ هستند و جالبتر آنکە در این مدت من هیچ پرسنل، کادر، افسر ، مراقب وحتی سرباز سادە ندیدم کە بلوچ باشد. ١٣ سال است کە بیش از ٢٠ مرتبە درخواست کتبی جهت مرخصی بە دادستان، رئیس دادگستری و مسئولین قضایی استانهای هرمزگان و کُردستان دادەام، ولی بعد از پاسکاری زیاد بی نتیجە و بی جواب ماندە است. بعد از اینکە سکتە مغزی دچار شدم و هنوز هم آثار آن در صورت من نمایان است، اینبار در ١٢ اسفند دچار سکتە قلبی شدم کە پس عمل آنژیوپلاستی دوبارە بە همان بند و همان اتاق قبلی برگشتم. ١٣ سال است با بیماری گوارشی و غذای بی کیفیت زندان و زندگی با معتادان و کنار آمدن با بوی دود تریاک و بنگ کنار آمدەام. گذشتە از ١٣ سال حبس، تبعید ، بی ملاقاتی، سکتە مغزی و قلبی، هم اتاق شدن با اشخاصی با جرایم عادی، فشارهای روحی و روانی کنار آمدن با برخی دیگر مشکلات بسیار طاقت فرسا و سخت شدە است. کنار آمدن با محاربە، کنار آمدن با جنگ با خدا و رسولش، همین کلمە در دادنامەکافی است زندانی را تا ابد در زندان نگە دارد یا اعدام و نفی بلا گردد. درج کلمە محاربە در دادنامە یعنی سلب مرخصی و امتیازاتی کە از طرف زندان بە زندانی دادە میشود. اگر آن زندانی کُرد یا بلوچ باشد اشد محاربە است. هر عفو مناسبتی و موردی کە ابلاغ میشود برخی از زندانیان از عفو و بخشش بی بهرە هستند. در هر صورت محارب جزو اولین کسانی است کە هر نوع عفو و بخشش مناسبتی، مورد و غیرە... کنار گذآشتە میشوند. عدم تعریف جرم و اتهام سیاسی یکی از مشکلات عظیم کسانی است کە بە این اتهام در زندان هستند. تفکیک زندانیان بە امنیتی و سیاسی حربەای است در دست قوەی قضائیە و قاضی کە بتواند طبق سلیقەی شخصی خودشان و نهادهای امنیتی، یک اتهام سیاسی را امنیتی کردە و طبق دستورات قرآن انگ محارب، محاربە و اشرار را در پروندە درج کنند. زندانی امنیتی یعنی محارب و بە اشرار دانستن تمامی مبارزان کُرد، بلوچ و عرب یعنی بە بیراهە کشاندن خواست و آرزوی آزادیخواهی در ایران. یعنی اینکە قاضی راحت بتواند خودکار بیک، کیس کامپیوتر و موبایل را تبدیل بە کلاشینکوف، بمب و نارنجک کند. یعنی تبدیل درخواست آزادیخواهی بە براندازی و آشوبگری. ١٣ سال است کە بدون کوچکترین تغییری در پروندە با کوهی از مشکلات جسمی، روحی و شخصی بە امید آزادی و برگشتن بە وطن چشم بە قفل درهای زندان دوختەام.
محمد نوریزاد که در زندان اوین به سر میبرد، پیش تر در یک تماس تلفنی از وجود ۱۴ زندانی سیاسی در بند زندانیان سیاسی خبر داده بود که هیچ رسانهای به زندانی شدن آنان نپرداخته است. این فعال سیاسی در این گفتوگوی تلفنی با انتقاد از این سکوت خبری گفت: «وقتی وارد اینجا شدم، وارد بندی شدم که میگفتند بند ویژه سیاسیها، (خودشان میگفتند امنیتیها). ۱۴ نفر زندانی سیاسی در اینجا دیدم که اصلا اسمی از اینها نشنیده بودم.» به گفته نوری زاد این افراد از ترس از دست دادن مرخصی حاضر به رسانه ای کردن حضور خود در زندان نشده اند. باید درنظر داشت که محمد نوری زاد در یکی مورد از هزاران مورد سیاهچالهای جمهوری اسلامی سخن میگوید میتوانیم تصور کنیم که در زندانهای استانها وشهرستانها سراسر کشور چه میگذرد وچه زندانیانی که حتی اسمشان را مردم نمیدانند وهیچ پوشش خبری در مورد آنها صورت نمیگیرد حالا میتوان دریافت که در دهه 70 و 80 شمسی دوستان نازنین ما (( شیوا نظرآهاری و همکارانشان)) در کمیته دانشجوئی حقوق بشر چه خدمات ارزنده ای انجام میدادند وچه مصائبی را بر دوش کشیدند بعد از سقوط ج ا و در ایران آزاد چه روایات و چه گزارشهای وحشتناک و لرزه بر اندام انداختن هائی را که از زندانهای ایران نخواهیم شنید ! تصورش را بکنید به اشتراک بگذارید:
|