یکشنبه، 30 اردیبهشت ماه 1397 = 20-05 2018بخوانید؛ آگهی درخواست کار از سوی گرسنگانکار در برابر غذا چند وقت پیش بود که ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که جوانی را نشان میداد که در ایستگاه متروی امام حسین تهران ایستاده بود و با قیافه زار از مردم میخواست به او کار نظافت راه پله منزلشان را بسپارند و در عوض غذایش بدهند. به چهرهاش نمیخورد معتاد باشد اما مشخص بود گرسنه است. ایران آنلاین: «پذیرایی از مراسم عروسی یا هر مراسم دیگری را رایگان انجام میدهم. منزل و محل کار شما را رایگان نظافت میکنم. راننده رایگان شما میشوم. نگهداری رایگان بیمار و سالمند. کمک رایگان به افراد ناتوان برای خرید کردن و انجام امور منزل. کارهای فنی منزل شما را رایگان انجام میدهم.» میشود با صاحب آگهی تماس گرفت و علت کارش را جویا شد: «نذر کردهام به کسانی که نیاز به کمک دارند و توانایی پرداخت حق الزحمه را ندارند، کمک کنم. البته به افراد بالای 50 سال. توی آگهی هم عنوان کردهام که فقط بالای 50 سال. نذرم هم محدود است؛ 5 نفر.» این گفتههای یکی از آگهیدهندگان است که نیتش آنطور که میگوید کار خیر است اما در تماس با بقیه آگهی دهندگان به نکات قابل تأملتری میرسم: «برای مجالس خدمت میکنم. هر مراسمی باشد فرقی ندارد؛ عروسی، عزا، ولیمه، هرچه باشد. دستمزد نمیخواهم. همان اضافه مانده غذاها را بدهند ببرم بس است.» این را مرد آنسوی خط میگوید. توی آگهی نوشته 28 ساله است. آگهی مال زابل است. یعنی قاعدتاً آگهی دهنده در محدوده همان شهر حاضر به خدمت مجانی است اما خودش میگوید تا زاهدان هم میآید. از زابل تا زاهدان حدود 200 کیلومتر است. اینکه کسی این فاصله را در مسیر رفت و برگشت طی کند فقط به خاطر اینکه باقیمانده غذاهای جشن یا ولیمه را بهخانه بیاورد، بهنظر عجیب و باورنکردنی میرسد. صاحب آگهی اما آنطور که میگوید غذای چند روز را بهخانه میبرد و گرسنگی بهنظرش این حرفها سرش نمیشود: «کار نیست اما شکم باید سیر شود. اینطوری خیلی هم استقبال میکنند اتفاقاً. از خدایشان است پول ندهند. غذاهای اضافه را بالاخره حساب کردهاند. دیگر پولش به جیبشان برنمیگردد.» حرفهایش مثل دستی قدرتمند گلوی آدم را سفت میگیرد. میمانم چه بگویم. جملهاش در ذهنم میچرخد: «کار نیست اما شکم باید سیر شود.» با خودم میگویم شاید حالا یک مورد اینجوری باشد، آن هم آن سر کشور؛ زابل. بالاخره منطقه محروم است. آگهیهای مشابه اما این فرضیه را باطل میکند. نه زابل و نه زاهدان، همین تهران، بغل گوش خودمان. کسانی هستند که در سایت پربازدید آگهی رایگان میدهند تا کار رایگان کنند. «میخواهی راستش را بدانی؟ سوء سابقه دارم. اعتیاد داشتم. کار بهم نمیدهند. اینجوری میروم سرکار. حالا میگویم رایگان اما یک چیزی بالاخره بهم میدهند، یک چیزی به اضافه لوازم اضافه. خودم یعنی میگویم که اگر لباس یا وسیله اضافه دارند، بهم بدهند. همانها را میفروشم. نظافتچی هستم. کار دیگری هم بلد نیستم.» این را یکی دیگر از آگهیدهندگان میگوید، مرد میانسال. این را از صدایش میشود فهمید. آگهی دهنده دیگر زن است. توی آگهی هم این را درج کرده و همینطور این نکته را که در ازای جای خواب، حاضر است رایگان کار کند. شاید یک جورهایی مثل سرایداری بهنظر برسد. البته متفاوت از آن است چراکه سرایدار در ازای نگهداری از خانه و رتق و فتق امور، حقوق دریافت میکند اما این زن حاضر است بدون حقوق جایی کار کند که فقط جای خواب داشته باشد. جای خواب هم شامل سوئیت سرایدار یا اتاقی جداگانه نیست؛ یک دست رختخواب است گوشهای از خانه و لابد زن باید خیلی هم خوشحال باشد که از سرگردانی نجات پیدا کرده، هرچند موقت. چراکه تجربه این کار را دارد و قبلاً به همین شکل در چند خانه کار کرده و بعد از مدتی بیرون آمده. مشابه این آگهی باز هم هست. کسانی که در ازای اسکان و غذای مجانی برای شما کار میکنند. برعکسش هم دیده میشود. کسانی آگهی دادهاند دنبال خانمی میگردند که کمکش کنند و محل اسکانش را تأمین کنند و در ظاهر امر به نظر میرسد کاری خیرخواهانه است اما در تماس با آگهی دهنده مشخص میشود که در ازای تأمین مسکن خانم، از او انتظار دارند امور نظافتی منزل و آشپزی را انجام دهد و همانطور که از جوانب امر معلوم است، حقوقی بابت کار پرداخت نمیکنند و همان جایخواب و غذا حکم حقوق را خواهد داشت. یک پرس غذا قیمتش چقدر است؟ سؤال بهتر این است که یک پرس غذای خانگی چقدر تمام میشود؟ بگذارید یک حساب سرانگشتی بکنیم. اگر بهطور معمول در هر هفته دو سه روز غذای گوشتی در برنامه غذایی باشد، چیزی حدود 7، 8 هزار تومان برای هر وعده تمام میشود. البته با کمتر از این هم میشود سر کرد اما ما حد وسط پایین را درنظر میگیریم. با احتساب صبحانه، هر فرد چیزی بین 400 تا 500 هزار تومان در ماه هزینه غذا دارد. اگر جای خواب را شامل یک تخت در نظر بگیریم هم همین حدود در ماه پول کرایهاش میشود. گرفتن حداقل جا برای خوابیدن که میتواند در یک پانسیون متوسط رو به پایین یا اتاق اشتراکی در جنوب شهر باشد، همینقدر هزینه برمیدارد. اینطوری میشود حدود یک میلیون تومان. یعنی یک آدم برای جای خواب و غذا یک میلیون تومان هزینه دارد. حالا این آدم برای اینکه یک میلیون تومان درآمد ندارد تا حداقل هزینه زندگیاش را بپردازد، میرود خانه یا دفترکار کسی برایش مجانی کار میکند تا بیجا و گرسنه نماند. حالا اگر این آدم بخواهد کار خدماتی بکند، بین یک میلیون و 200 تا یک میلیون و 800 هزار تومان در ماه درآمد دارد اگر 30 روز ماه را کامل کار کند. چند وقت پیش بود که ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که جوانی را نشان میداد که در ایستگاه متروی امام حسین تهران ایستاده بود و با قیافه زار از مردم میخواست به او کار نظافت راه پله منزلشان را بسپارند و در عوض غذایش بدهند. به چهرهاش نمیخورد معتاد باشد اما مشخص بود گرسنه است. شکم گرسنه صبر نمیکند تا سر فرصت کار پیدا کنی و غذا بخری. آگهیهای کار رایگان اول آدم را متعجب میکند. فکر میکنی چیزی شبیه همان خدمات مدل رایگان برای آرایشگاه است که همیشه مرسوم بوده برای اینکه کارآموز آرایشگری دستش راه بیفتد و به کار وارد شود و حالا اگر کمی خرابکاری هم کرد، مدل رایگان دیگر حتماً صابونش را به تنش مالیده و خب وقتی دنبال خدمات رایگان هستی، اینها را هم باید قبول کنی. اما در مورد نظافتچی رایگان، پرستار رایگان یا راننده رایگان، چنین چیزی صدق نمیکند. جنس این خدمات چیز دیگری است. در این بین ممکن است کسانی فکر سوءاستفاده هم باشند که البته همیشه و در هر موردی پایشان به امور مختلف باز میشود و باید شش دانگ حواس را جمع کرد که در دامشان نیفتاد. مثلاً از کجا معلوم کسی که آگهی کار رایگان میدهد، فکر سرقت از منزل را در سر نداشته باشد یا آنکه میخواهد راننده رایگان شود، دنبال هدف دیگری نیست؟! از آن طرف هم هست. کسی که ادعا میکند به یک خانم تنها جای خواب و غذا میدهد، آیا هدفش واقعاً دریافت خدمات نظافتی است؟! نمیدانم چرا دلم میخواهد فکر کنم تمام این آگهیها دروغ و فریبکاری است. دوست دارم باور نکنم شرایط برای بعضیها طوری شده که حاضرند رایگان برای کسی کار کنند تا غذاهای باقیمانده مراسمش را به خانه ببرند. این آگهیها تن آدم را میلرزانند. واقعا آدم شوکه میشود انگار بنی آدم اعضای یک پیکر نیستند باید تصاویر مهمانیها و غذا خوردن آخوندها را دید همین مردم گرسنه سرانجام این رژیم مردمکش را نابود خواهد کرد براتون یه چیز مینویسم که چند ماه پیش برام پیس اومد که به این فاجعه اجتماعی سرمایه داری عنان گسیخته مفهوم میده چند وقت قبل تو یکی از کشورهای خارجی که من زندگی میکنم به یک بچه محل دوران جوانیم بر خورد کردم که در اول انقلاب خزب اللهی دو آتیشه بود من هم کمونیست بوده و هستم اون زمونها من وقتی برای بچه های محل از کمونیست خرف میزدم و سیستم برابری اجتماعی رو تعریف میکردم محمود با مسخره میگفت کمونیست یعنی کار اجباری ک و ک مجانی تو این برخورد تو خارج ازش پرسیدم محمود تو اینجا چیکار میکنی گفت اومدم پناهنده بشم وضع اقتصادی من خیلی خرابه ! گفتم یادته چی میگفتم سیستم سرمایه داری یعنی همین گفت تو راست میگفتی من اشتباه میکردم با خنده گغت حالا وضع ما شده کار مجانی ک ک اجباری این است واقعیت سرمایه داری ایران امروز |